سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که خود رأى گردید به هلاکت رسید ، و هر که با مردمان رأى بر انداخت خود را در خرد آنان شریک ساخت . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :0
کل بازدید :10193
تعداد کل یاداشته ها : 5
103/9/2
3:54 ع

اشعار بابا طاهر بسیار حزین ودلنشین است ،معمولا شروا

خوانان محلی از اشعار

بابا طاهر در شرواهای خود بکار می برند.

اگر آیی به جانت وانوازم

وگر نایی ز هجرانت گدازم

بیا دردی که داری بر دلم نه

بمیرم یا بسوزم یا بسازم

***********************

مو آن بحرم که در ظرف آمدستم

چو نقطه بر سر حرف آمدستم

به هر الفی الف قدی برآیه

الف قدم که در الف آمدستم

*************************

ز دست چرخ گردون داد دیرم

هزاران ناله و فریاد دیرم

نشسته دلستانم با خس و خاک

چگونه خاطر خود شاد دیرم؟

**************************

به روی دلبری گر مایلستم

مکن منعم گرفتار دلستم

 خدا را ساربان آهسته می ران

که مو وامانده این قافله استم

***************************

الهی دل بلا بی دل بلا بی

گنه چشمان کره دل مبتلا بی

اگر چشمان نکردی دیده بانی

چه  داند دل که خوبان در کجا بی

*****************************

دو زلفونت بود تار ربابم

چه می خواهی از این حال خرابم

ته که با مو سر یاری نداری

چرا هر شو نمی آیی به خوابم؟

************************

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل

مطیع نفس شیطانی چه حاصل

بود قدر تو افزون از ملائک

تو قدر خود نمی دانی چه حاصل

*****************************

نسیمی کز بن آن کاکل آیو

مرا خوش تر ز بوی سنبل آیو

چو شو گیرم خیالت را در آغوش

سحر از بسترم بوی گل آیو

*****************************

نگارینا به فریاد دلم رس

کس بی کس تویی مو مونده بی کس

همه گویند طاهر کس نداره

خدا یار مو چه حاجت کس

***************************

دلا چونی دلا چونی دلا چون

همه خونی همه خونی همه خون

ز بهر لیلی سیمین عذاری

چو مجنونی چو مجنونی چو مجنون

******************************

سیاهی دو چشمانت مرا کشت

درازای دو زلفانت مرا کشت

به قتلم حاجت تیر و کمان نیست

خم ابرو و مژگانت مرا کشت